آذین کوچولوی ما

دلم غصه داره

سلام به خانومی اخه چرا جوابمو نمیدی دلم گرفت خیلی گرفت خانومی گوشیتو خاموش میکنی فکر منو هم بکن تو گل منی عشقه منی خیلی دوست دارم اگه جوابمم ندی بازم دوست دارم     ...
6 بهمن 1390

امروز با بابایی رفتیم کوه

سلام آذینم سلام جون مامان سلام نفس مامان     دلم واست خیلی تنگ شده بود ، این چند وقت همش دنبال کارهای سایت بودم ، هم از تو غافل شدم هم از بابایی اما امروز با بابایی رفتیم کوه . خیلی بهمون خوش گذشت الان که دارم باهات حرف میزنم بابایی اون چشمون سیاه قشنگشو بسته و خوابیده   بوس داغم رو پیشونی بلندت بابایی         ...
6 بهمن 1390

ازت خجالت میکشم بابایی

خداوند پرسید : میخوری یا میبری ؟ گفتم میخورم اما افسوس که نمیدانستم لذت ها را میبرند و غصه ها را میخورند !   سلام آذینی مامانی حالش این چند روز خیلی بد شده  ، مدام بابایی رو اذیت میکنه همش فکر میکنه که یه کسی ، یه چیزی میخواد تو و بابایی رو ازم بگیره من خیلی بابایی رو اذیت میکنم ، ازش خجالت میکشم آذین اما به خدا طاقت دوریشو ندارم وقتی پیشم نیست دیوونه میشم تمام روز گوشی رو به قلبم میچسبونم و گریه میکنم موهاشو ناز میکنم پیشانیشو میبوسم دارم از دوریش دیوونه میشم آذین خدایا ! چی میشد ما دو تا فارغ التحصیل بیکار و بی پول نبودیم مگه ما چی خواستیم!!!!! چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...
5 دی 1390

یه روزی ...

  یه روزی گله کردم من از عالم مستی تو هم به دل گرفتی دل ما را شکستی من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید تو قهر کری قهرت مصیبت شد و بارید پشیمون و خستم اگه عهدی شکستم آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم ...
5 دی 1390

اولین روز زمستون

سلام بابایی سلام آذینی امروز اولین روز زمستونه دختر خوشگلم ولی من حتی از سرمای سخت زمستون هم نمی ترسم چون با وجود تو وبابایی خونه م گرمترین نقطه روی زمینه.   از این دور دورا میبوسمتونم خودتو خوب بپوشونیا فرشته کوچولوی مامانی و بابایی   ...
1 دی 1390

بابایی

سلام سلام  وای خانومی اینا چی بود که پاین پایین نوشتی فک کن یه روز دخترمون اینا روو بخونه چی فکر می کنه!!! خانمی منم دلم خیلی واست تنگ شده ولی چه میشه کرد :) یلدایه خانومیو دخترمون اذین کوچولو مبارک,اینو بدونین;که خیلی دوستون دارم از دور میبوسمتون :*  ---->زندگی با تو بودن است، زندگی عشقت را به دل داشتن است، زندگی برای من، با تو بودن است
30 آذر 1390