امروز با بابایی رفتیم کوه
سلام آذینم
سلام جون مامان
سلام نفس مامان
دلم واست خیلی تنگ شده بود ، این چند وقت همش دنبال کارهای سایت بودم ، هم از تو غافل شدم هم از بابایی اما امروز با بابایی رفتیم کوه . خیلی بهمون خوش گذشت
الان که دارم باهات حرف میزنم بابایی اون چشمون سیاه قشنگشو بسته و خوابیده
بوس داغم رو پیشونی بلندت بابایی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی