آذین کوچولوی ما

هیچ کس هیچ کس هیچ کس هیچ کس تا حالا اینطوری به احساسم شک نکرده بود

هیچ کس هیچ کس هیچ کس هیچ کس تا حالا اینطوری به احساسم شک نکرده بود  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوای گریه داره  دلم فقط هوا...
9 بهمن 1390

تمومش کردم آذین

الان کلی با بابایی حرف زدم کلی گریه کردم دیگه میخوام تمومش کنم آذینی من که طاقت دیدن غمشو ندارم پس چه جوری اینقدر خودخواه میشم دیگه تحمل دیدن غصه های بابایی رو ندارم آذین تمام ...
6 بهمن 1390

نقطه آغاز زندگیمون

سلام دختر خوشگلم آخ مامانی قربون اون دستای کوچولوت بره ، تو آسمونا بهت خوش میگذره خانومی منو و بابایی دلمون واست خیلی تنگ شده ، خودتو خوب بپوشونا آذینی نکنه زبونم لال سردت بشه ، مامانی غصه ش میشه مامانی خیلی دوستتون داره ، زودتر بیا پیشمون آذینم ...
6 بهمن 1390

سلام گلکم

سلام دختر خوشگلم بابایی هم بهت خیلی خیلی سلام رسوند ، امروز با بابایی و دایی مسعود رفته بودیم بیرون، با اینکه همش صحبت کار بود اما خیلی خیلی خوش گذشت آذینی وقتی بابایی پیشمه احساس آرامش دارم انگاری دنیا رو بهم میدن راستی مامانی یادش رفت که یه خبر خوش به دختر خوشگلش بده ، بالاخره بعد از 28 روز توی 6 دی 90 سایتمون رو راه اندازی کردیم، منو و بابایی هرچی پول داشتیم واسه خریدن سایت دادیم الان دیگه بی پول بی پولیم . ان شاءالله با دعاهای فرشته کوچولومون موفق میشیم، واسه مامانی و بابایی دعا کن آذینی بابایی تا دو ماه دیگه باید بره سربازی ، امیدوارم خدا صبرشو بهم بده که بتونم دوریشو تحمل کنم، راستی این آدرس سایت بابایی و مامان...
6 بهمن 1390