آذین کوچولوی ما

تمومش کردم آذین

1390/11/6 17:21
213 بازدید
اشتراک گذاری

الان کلی با بابایی حرف زدم

کلی گریه کردم

دیگه میخوام تمومش کنم آذینی

من که طاقت دیدن غمشو ندارم پس چه جوری اینقدر خودخواه میشم

دیگه تحمل دیدن غصه های بابایی رو ندارم آذین



تمام

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابای ارشیا
4 اردیبهشت 91 1:17
آمدم آذین خوشکله تون رو ببینم . دلمو با نگاههای معصومانه اش شاد کنم . نوشته هاتون رو خوندم ، عکسی هم از آذین ندیدم چه خبر است اینجا؟ برزخ است یا عالم شکستگان؟ عشق است نجوا میکنید یا فریاد است بر میاورید؟
ما ازدست غم و رنج و رد به این بهشت نی نی خوشکلا اومدیم و دوست نداریم یکی از این خانواده غبار اندوه بر چهره اش باشد هستیم با جان و دل برای همراهی . ولی نفهمیدم واقعا نفهمیدم ماجرا چیست . سوز عشق یا ساز غصه . برایتان آرزوی شادمانه ترین لحظات رو دارم . اگر دستی برای بلند شدن لازمست به حرمت نی نی ها ما هم هستیم تعارف بکنار . انشالله که من نفهمیده ام نوشته هاتون رو


منو بابایی و آذینی ازتون خیلی ممنونیم بابای ارشیا و از ته ته قلبمون برای ارشیا کوچولو و مامانی و بابایش آرزوی روزهایی شاد رو داریم. ان شاءالله