آذین کوچولوی ما

ششمین روز - 7 اردیبهشت 91

در فراقت چشمانم همیشه بارانیست الیاسم ...   مینویسم از دلــــــــم شایـــــــد که دل شادان کند یاد رویت مرهمی بــــــر آن غـــــــم هجران کند مینویسم تا کـــــــــه جمله هـر کـــدام از عاشقان بشنوند و خوانــدن آن چشمشان گـــــــــریان کند  هـــــــــر زمان امید دارم بــــــر وصالت میرسم  غافل از آنـــــــــم فراقت این دلـــــــــم نالان کند  ترسم این عمــــر از غمت روزی به پایانش رسد  آرزوی وصل تـــــــو چشم مرا حیـــــــران کند  من که عمـــری عشق را بیهوده می انـــــگاشتم  فاش گویم کاین تــــــــــــواند درد من درمان کند  ماهروی خوب م...
7 ارديبهشت 1391

پنجمین روز - 6 اردیبهشت 91

سلام الیاسی سلام آذینی دلم براتون خیلی تنگ شده، بابایی وقت اذان صبح زنگ زد، مامانی دیشب تا 4 صبح بیدار بود و کار می کرد خدا رو شکر یه سفارش جدید گرفتم، از وقتی بابایی رفته تقریبا روزی 18 ساعت پشت کامپیوترم، اینجوری کمتر دلتنگی میکنم، آخه وقتی کار نداشته باشم و دلم واسه بابایی تنگ شه گریه می کنم.   مواظب خودتون باشید، مامانی خیلی دوستتون داره ...
6 ارديبهشت 1391

اولین روز - 2 اردیبهشت 91

آذینی مامانی داره دلش درمیاد خانومی بالاخره بابایی رفت آذین، یعنی الان کجاست؟ داره چیکار میکنه؟ چیزی خورده؟ حالش خوبه؟ زبونم لال ضعف نکنه؟ وای آذینی از صبح دلم داره درمیاد، مامان بزرگ میگه چیه؟ چی شده؟ داری گریه میکنی؟ میگم : نه هیچی ساعت 6 و 6 دقیقه صبح به بابایی زنگ زدم گوشیش خاموش بود باورم شد که رفته امروز دوم اردیبهشت 1391 مامانی، قرار شد بابایی بره سربازی و مامانی کار کنه تا بابایی برگرده تا بعد از اینکه به سلامتی برگشت دوتایی زندگی کوچیک و شیرینمون رو بسازیم. ان شاءالله خدایا ! الیاسمو به تو سپردما، جونمو به تو سپردما مراقبش باش خدایا ! تو رو به خودت قسمت میدم مواظب عشق من باش ...
5 ارديبهشت 1391

دومین روز - 3 اردیبهشت 91

سلام آذینی امروز دومین روز که بابایی از پیش ما رفته، قبل رفتنش خیلی میترسیدم خانومی اما امروز چند بار زنگ زد، دلم آروم گرفت آذین حتی ساعت 6 صبح زنگ زد خیلی باحال بود آخه داشتم خوابشو میدیدم   مامانی تو و بابایی رو خیلی دوست داره از این دور دورا هردوتون رو میبوسم یکی تو یکی بابایی ...
5 ارديبهشت 1391

سومین روز - 4 اردیبهشت 91

سلام بابایی سلام آذینی مامانی داره واسه داشتنتون همه تلاششو میکنه اما  مامانی خیلی خسته ست     خدایا   تو بهتر از هر کسی میدونیکه مامانی خیلی دوستشون داره         ما رو تا دنیا دنیاست مال هم کن       مامان و باباهای مهربون تو رو خدا واسه با هم بودنمون از ته ته قلبتون دعا کنید، بابایی و آذینی همه دنیای من هستند           ...
5 ارديبهشت 1391