بیست و ششمین روز - 27 اردیبهشت
آذینی امروز یکی از بهترین روزهای زندگیمه خانومی
بابایی ساعت 17:39 زنگ زد و گفت که یک ساعتی میشه که از پادگان اومدن بیرون و الان توی اردبیله
وای خانومی بابایی فردا پیشمه، میتونم یه دل سیر نگاش کنم، بوش کنم، قربونش برم، واسش کلی خوراکی بخرم و همشو خودم بخورم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی