آذین کوچولوی ما

هفتمین روز - 8 اردیبهشت 91

1391/2/8 3:20
396 بازدید
اشتراک گذاری

ساعت الان از 3 بامداد هم گذشته آقایی اما من هنوز دارم کار میکنم لااقل اینجوری خودمو مشغول میکنم تا دیگه گریه نکنم، آخه میدونی که فقط کافیه یه قطره اشک از چشمام بریزه اون وقت سردرد بدی میکنم.

بیقرارتم الیاس کاش اذان صبح زنگ بزنی، خدایا مواظبش باشیا، تو که همیشه دوسم داشتی پس تو رو به خودت قسمت میدم مواظب الیاسیم باشی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

آذر
8 اردیبهشت 91 9:07
سلام خانومی چی شده؟چیکار میکنی با خودت؟صبور باش و به خدا توکل کن با بیقراری چیزی عوض نمیشه.خودتو سرگرم کن به خاطر اسمی که دوست داشتم اومدم خانومی آذین اسم دختره یا پسر؟


سلام آجی، آخه دست خودم نیست خیلی بیقرارشم روزی 5 ساعتم نمیتونم بخوابم اما اینم تموم میشه آجی و الیاسی واسه همیشه همیشه میاد پیشم، آذین اسمی که الیاسم دوسش داره و منم اونو دوست دارم، قرار شد وقتی خدا بهمون یه دختر کوچولوی شیرین و خوشگل داد اسمشو بذاریم آذین

آذین کوچولوی ما