دلم براش تنگ شده
سلام مامانی
خوبی قربونت برم؟ امروز جمعه ست همه هستن غیر تو و بابایی...
جاتون اینجا خیلی خالیه آذینم
بعد از بحث چند روز پیشم با بابایی رابطه مون کمی سرد شده ، بابایی این طوری میخواست منم چون خیلی دوسش دارم قبول کردم، دلم براش خیلی تنگ شده آذینی
الان که دارم اینا رو مینویسم تو چشام اشک جمع شده ، کاش بابایی باورم داشت
کاش...
حاضرم هر کاری بکنم که پیشمون بمونه اما...
میدونم که بالاخره یه روزی ترکمون میکنه ، من هر روز با این ترس زندگی میکنم
هر روز...
من بدون تو و اون لحظه ایی دووم نمیارم
خیلی دوستتون دارم
مامانی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی