بابایی از دستم دلخوره آذینی
سلام آذینم
خوبی مامانی؟ بوس رو تموم تن کوچولوت
امورز با بابایی رفتیم رشت
رفتیم پارک
رفتیم سینما
با هم ناهار خوردیم
...
کلی بهمون خوش گذشت اما بابایی همش غمگین بود نمیدونم چش شده ، شاید دیگه دوستم نداره آذینی؟؟؟؟
الان باهاش حرف زدم با اینکه یه ساعته که از هم جدا شدیم اما دلم داره براش پر میکشه آذین
کاش پیشم میموند
کاش میدونستم چشه
کاش بهم میگفت
کاش
کاش
کاش
شاید دیگه دوسم نداره......شایدم من دارم اشتباه میکنم
امیدوارم که اشتباه کرده باشم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی